- ام نافع (اُمْ مِ فِ)
الاغ ماده.
معنی ام نافع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ماما، زنی که هنگام زاییدن زن آبستن بچۀ او را می گیرد و زائو را پرستاری می کند، ماماچه، مام ناف، بازاج، پازاچ، پیش نشین، قابله، مادر
(اُمْ مِ فِ)
لغت نامه دهخدا
ام وافره. (از المرصع). رجوع به ام وافره شود، سه غشاء است که دماغ و نخاع را پوشد: ام الغلیظ، ام الرقیق و غشاء مخاطی. (یادداشت مؤلف).
- ورم امات، مننژیت. بیماریی که از آماس ام الغلیظ و ام الرقیق و غشاء مخاطی پدید آید. (یادداشت مؤلف)
- ورم امات، مننژیت. بیماریی که از آماس ام الغلیظ و ام الرقیق و غشاء مخاطی پدید آید. (یادداشت مؤلف)
(اُمْ مِ نَ فَ)
لغت نامه دهخدا
کفتار. (از المرصع) ، صد کردن و صد نمودن. (مصادر زوزنی). صد کس گردانیدن قوم را. لازم و متعدی است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
مامایی، قابلگی، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : قبلت المراءه قباله، مام نافی کرد، (منتهی الارب)، و رجوع به مام ناف شود
به معنی ماماچه که پازاج نیز گویند و به تازی قابله خوانند، (فرهنگ رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا)، قابله، قبول، قبیل، مولده، (منتهی الارب)، قابله، ماما، پیشدار، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، رجوع به ماما (معنی دوم) شود
آنچه که سودمند باشد، کینه سرکه، نوعی معجون طبی: (شهد سخنم شراب شافی است بونافع صوفیان صافی است) (تحفه العراقین)، می شراب
